دعای عرفه امام سجاد(ع)
نسخه خطی صحیفه سجادیه، به خط نسخ عبدالله یزدی، کتابت در شعبان ۱۱۰۲ قمری | |
اطلاعات دعا و زیارت | |
---|---|
نامهای دیگر | دعای عرفه امام سجاد(ع) |
موضوع | خداشناسی، دعا بر پیامبر(ص)، امامشناسی و درخواستها مختلف از درگاه الهی |
مأثور/غیرمأثور | مأثور |
صادره از | امام سجاد(ع) |
راوی | متوکل بن هارون |
منابع شیعی | صحیفه سجادیه |
تکنگاریها | نجوای عارفانه اثر سید احمد سجادی |
زمان | روز عرفه |
دعاها و زیارات مشهور | |
دعای توسل • دعای کمیل • دعای ندبه • دعای سمات • دعای فرج • دعای ابوحمزه ثمالی • زیارت عاشورا • زیارت جامعه کبیره • زیارت وارث • زیارت امینالله • زیارت اربعین |
دعای چهل و هفتم صحیفه سجادیه معروف به دعای عرفه امام سجاد(ع) از دعاهای مأثور از امام سجاد(ع) که در روز عرفه خوانده میشود. این دعا طولانیترین دعای صحیفه است و در آن به موضوعاتی همچون بیان اسما و صفات خدا، دعا و صلوات در حق پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت(ع) و شیعیان و بیان برخی مکارم اخلاق و بدیهای نفس پرداخته شده است. امام سجاد(ع) در این دعا، اقرار به مقام اهلبیت، پیروی از دستورات آنان، تمسک به ولایت و انتظار حکومت اهلبیت را از ویژگیهای شیعیان معرفی کرده است.
آموزههای این دعا در چند محور خداشناسی، صلوات بر پیامبر(ص) و اهل بیت، امامشناسی، اقرار به خطا و درخواست حوائج دستهبندی شده است.
دعای چهل و هفتم در کتابهای نجوای عارفان و عرفان عرفه شرح و تفسیر شده است. همچنین این دعا در شرحهای صحیفه سجادیه همچون دیار عاشقان اثر حسین انصاریان و شهود و شناخت اثر حسن ممدوحی کرمانشاهی به زبان فارسی و در کتاب رِیاض السالِکین اثر سید علیخان مدنی به زبان عربی شرح شده است.
نیایش |
آموزهها
دعای چهل و هفتم، معروف به دعای عرفه امام سجاد(ع) از دعاهای صحیفه سجادیه است که در روز عرفه خوانده میشود. در این دعا امام زین العابدین(ع) به چند موضوع پرداخته است: ۱- توحيد، اسما و صفات و حمد خدا؛ ۲- دعا به حضرت محمد(ص)؛ ۳- دعا به امام معصوم(ع)؛ ۴- دعا به پيروان معصوم؛ ۵- گناه و گناهكارى؛ ۶- درخواست عفو و بخشش از خدا؛ ۷- بیان راههای توبه؛ ۸- شيطان و اغواگرى او؛ ۹- مرگ و دورنمايى از قيامت ؛۱۰- مكارم اخلاق و بدیهای نفس انسان. به گفته ممدوحی کرمانشاهی دعای عرفه بلندترین نیایش امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه است و بیشتر به رابطه عارفانه بنده صالح با خدا میپردازد.
آموزههای دعای عرفه در چند محور اصلی دستهبندی شده است:
خداشناسی
- حمد و سپاس مخصوص خداست که مالک، مُدّبر و پدیدآورنده جهان است.
- قدرت و احاطه خدا بر تمام هستی
- اقرار بر یگانگی، بزرگواری و عظمت خدا
- سخت و شدید بودن انتقام الهی
- تأکید بر مهربانی، درستکاری و دانایی خدا
- شنوا و بینا بودن خدا
- همیشگی بودن خدا (اول و آخر بودن خدا)
- خدا صاحب شکوه و عظمت
- خدا پدیدآورده همه مخلوقات
- خلقت جهان در بهترین حالت
- شریک نداشتن خدا
- منزه بودن خداوند از داشتن ضد و معاند(دشمن)
- خضوع و خشوع و انقیاد وتسلیم همه هستی در برابر خداوند متعال
- قضاوت خدا بر اساس عدل و انصاف
- نظم اِعجابآور دستگاه آفرینش
- ناتوانی عقل انسان از درک ذات خدا
- اقرار بر بیهمتایی خدا و نبود قدرتی در مقابل او
- روشنی معیارهای الهی در جدایی حق از باطل
- رأفت و حکمت الهی
- بخشش گسترده خدا در حق موجودات
- اختصاص هدایت انسانها به دست خدا
- فروتنی همه مخلوقات در برابر خدا
- شکستناپذیری خدا در برابر همه موجودات
- گفتار و اراده استوار الهی
- حتمی بودن مشیت الهی
- تفاوت حمد و سپاس خدا با ستایش دیگران
- تقرب به خدا با انجام شکر الهی
- حمد جاودانه و فراگیر خدا، حمد همسان با عرش و کُرسی، حمد همراه با رضا و خشنودی، حمد همراه با نعمت، حمد همراه با صدق نیت و ...
دعا بر محمد(ص) و خاندانش
در دومین بخش از دعای عرفه امام سجاد(ع)، به دعا بر پیامبر(ص) و صلوات به او پرداخته شدهاست.
- درود و صلوات بر محمد(ص) و اهل بیت او
- فلسفه صلوات بر پیامبر(ص) و آل او: سپاسگزاری و قدردانی، زندهکننده یاد و نام پیامبر(ص) و الگوسازی
- معرفی مقام پیامبر اسلام(ص)
- درود بر اهل بیت پیامبر به عنوان حافظان دین و جانشینان خدا در زمین و حجتهای الهی بر بندگانش
- اهل بیت پیامبر(ص) وسیله رسیدن به خدا و راهی برای نیل به بهشت
- در خواست درودی بی آغاز و بی پایان بر پیامبر و خاندانش
- صلوات بر پیامبر(ص): درودی فزاینده، همراه با خشنودی، صلواتی جاودانه، صلوات گسترده و فراگیر، غیرقابل شمارش.
امامشناسی
امام سجاد(ع) در بخش سوم دعای عرفه به توصیف مقام اهل بیت(ع) و همچنین دعا بر شیعیان و بیان ویژگیهای آنان میپرازد.
- توصیف اهلبیت پیامبر(ص): مجریان امر خدا، خزانهداران دانش خدا، حافظان دین، جانشینان خدا بر روی زمین، حجت بر بندگان، وسیله هدایت به سوی خدا و پاکیزگان از گناه و آلودگی، پناهگاه مردم و اهل ایمان، مصادیق جمال الهی
- گستره وسیع دانش اهل بیت(ع)
- درود و صلوات بیپایان و هموزن عرش بر پیامبر(ص) و اهلبیت
- معرفی مقامات اهل بیت(ع): مشعل فروزان برای یافتن حق، مسیر دستیابی به خشنودی خدا و پناه پناهندگان
- وجوب فرمانبرداری از دستورات اهل بیت(ع)
- امامان غرض و هدف آفرینش
- لزوم وجود امام معصوم در هر زمان
- تأیید دین خداوند در هر زمانی به واسطه امام
- حمایت از معصومان با ملائکه و جُنود الهی
- حمد و سپاس خدا به دلیل وجود نعمت امام معصوم(ع)
- لزوم گسترش قدرت و ایجاد حکومت برای امام معصوم(ع)
- در خواست اقامه کتاب و حدود وشرایع الهی و سنت های پیامبر به واسطه امام معصوم (ع)
- در خواست زنده شدن نشانه های دین که ظالمان نابودشان ساخته اند
- ابزارهای متفاوت امامان برای هدایت مردم به سوی خدا
- در خواست اطاعت از امام (ع ) و تسلیم در برابر او و تلاش در راه رضای او
- در خواست درود برای دوستان و پیروان امامان (ع)
- فرمانبرداری از معصوم و یاری او، راه تقرب به خدا و پیامبر(ص)
- درود بر دوستان و پیروان اهل بیت(ع)
- ویژگی شیعیان اهل بیت(ع): اقرارکننده به مقام اهل بیت، دنبالهرو دستورات آنان، تمسک به ولایت آنها، منتظر حکومت اهل بیت
- دعا برای شیعیان اهل بیت: بودن از اهل تقوا، پذیرش توبه آنها از سوی خدا و قرار گرفتن در جایگاه امن و امان.
اقرار به خطا
امام در این بخش از ناهنجاریهای نفس انسان سخن میگوید و از خدا طلب عفو و بخشش میکند.
- اشاره به فضائل روز عرفه (روز با شرافت و کرامت و گسترده بودن سفره رحمت الهی بر بندگان)
- شکایت از حال خویش برای جلب رحمت الهی
- دعا برای قرار گرفتن تحت هدایت و ارشاد الهی
- خودشناسی از مهمترین ارکان نظام معرفتی
- نافرمانی و مخالفت بندگان از فرامین الهی
- پناهنده شدن به رحمت خدا از عذاب
- درخواست عفو و بخشش الهی
- درخواست پاداش عظیم الهی در روز عرفه
- اعتراف به یگانگی خدا برای تقرب به او
- حسن ظنّ و تقرّبجویی به پروردگار
- اعتراف به فقر انسان در مقابل خدا
- احسان و گذشت خدا نسبت به گنهکاران و عجله نکردن در عذاب آنان
- انواع اعتراف به گناه، خطا و لغزش (گناه پنهانی، گناه عمدی)
- فرجام توجه مردم و غفلت از یاد خدا: رواج ریاکاری، جهل و سست شدن رابطه به خدا
- اعتراف بر جنایت بر نفس
- دوری از خدا، نتیجه سبک شمردن احکام الهی
- هلاکت، نتیجه قطعی انحراف از راه خدا
- انسان موجودی گرفتار در بلاها و طولانی بودن رنج و گرفتاری
- خطر واگذاری انسان به حال خویش
- نقشههای گوناگون شیطان برای گمراه کردن انسان.
درخواست حوائج
امام سجاد(ع) در بخش پایانی دعا، خدا را به مقربانش قسم میدهد و درخواستهایش را بیان میکند. بخشی از این درخواستها چنین است:
- در خواست قرار گرفتن در تحت ولایت خاص خداوند
- درخواست مواخذه نشدن توسط خداوند به سبب کوتاهی در انجام وظایف
- در خواست مواخذه نشدن با استدراج از سوی خداوند
- در خواست بیداری از خواب غفلت
- مناجات با خدا زندهکننده دلها
- درخواست از خدا از روی بیم و زاری
- درخواست بخشش با واسطه قراردادن پیامبر(ص) و اهلبیت او
- درخواست سرپرستی خدا
- درخواست اجر وفاکنندگان
- درخواست رهایی از اثرات تجاوز از حدود الهی
- تقرب به خدا از بالاترین لذتها
- در خواست زندگی شایسته و مرگ سعادتمندانه
- درخواست بیداری از خواب بیخبران
- درخواست پیمودن مسیر خیرات
- در خواست رهایی از حبط اعمال و از دست رفتن برکات
- در خواست ادراک زشتیهای گناه با قلب
- در خواست مناجات در شب و روز و زینت یافتن در پرتو آن
- در خواست پاکی از آلودگی گناهان
- درخواست دوری از خشم الهی
- درخواست نجات از آزمایش، فتنه و بلاها
- درخواست گرفتار نشدن به قساوت قلب در سایه عمر طولانی
- در خواست مصونیت یافتن از سرزنش دشمنان
- مطلوبیت دوری از شیطان و نفس اماره
- درخواست رهایی از گرفتاریها
- ناامید نبودن از رحمت خدا
- درخواست عیبپوشی و رسوانشدن
- درخواست سلامتی و تندرستی
- نیت صالح ملاک عمل درست
- درخواست رزق و روزی
- درخواست ریشهکن شدن عشق دنیا از قلب آدمی
- درخواست مقام عصمت و راز و نیاز با خدا
- در خواست بهره مندی ازنیت صالح و گفتار پسندیده و رفتار شایسته
- توفیق انجام کارهای نیک
- شکر خدا عامل افزایش نعمت
- درخواست حیات طیبه
- درخواست عزت در میان مردم و ذلت در درگاه الهی
- دعا برای نجات از فتنه و بدیها
- درخواست نعمت و پرهیز از غفلت
- درخواست مقام خوف و رجا
- توفیق شبزندهداری
- پناه بردن به خدا از سرکشی و کیفر
- توبه تجارتی سودمند در درگاه الهی
- درخواست بهره مندی از بخشش و رحمت الهی و نعمتهای بهشت
- در خواست مجاورت با پاکترین اولیای الهی در بهشت برگزیدگان
- لزوم پرهیز از کینهتوزی نسبت به دیگران
- درخواست نعمت کامل
- در خواست دوری و مصونیت از شک و شبهه
- درخواست دلی آرام بدون شک و شبهه
- درخواست پاکدامنی و آرامش و سلامت همه جانبه
- حفظ آبرو با نبردن نیاز نزد دیگران
- درخواست همراه نشدن با ستمکاران
- انجام حج و عمره از عوامل خشنودی خدا
- پناه بردن به خدا تنها راه آرامش در زندگی.
شرحها
دعای چهل و هفتم در شرحهای صحیفه سجادیه از جمله در کتاب دیار عاشقان اثر حسین انصاریان، شهود و شناخت اثر محمدحسن ممدوحی کرمانشاهی و شرح و ترجمه صحیفه سجادیه اثر سید احمد فهری به زبان فارسی شرح شده است.
این دعا به صورت تکنگاری نیز در کتابهای نجوای عارفانه: شرحی بر دعای چهل و هفتم صحیفه سجادیه(دعای روز عرفه) توسط سید احمد سجادی و عرفان عرفه: ترجمه و شرح و تفسیر موضوعی دعای عرفه امام حسین(ع) و امام سجاد(ع) توسط قادر فاضلی به زبان فارسی شرح شده است.
دعای چهل و هفتم صحیفه سجادیه همچنین در کتاب ریاض السالکین اثر سید علیخان مدنی، فی ظلال الصحیفه السجادیه اثر محمدجواد مغنیه، ریاض العارفین تألیف محمد بن محمد دارابی و آفاق الروح نوشته سید محمدحسین فضلالله به زبان عربی شرح شده است. واژههای این دعا هم در شرحهای لغوی مانند تعلیقات علی الصحیفه السجادیه اثر فیض کاشانی و شرح الصحیفه السجادیه نوشته عزالدین جزائری توضیح داده شده است.
متن و ترجمه
دعای چهل و هفتم صحیفه سجادیه
مـتـن | ترجمه |
---|---|
(۱) خدا را سپاس که مالک و مدبّر جهانیان است. (۲) خدایا! سپاس ویژه توست؛ ای پدید آورندۀ آسمانها و زمین! ای صاحب بزرگی و رافت و محبّت! ای مالک همۀ اربابان و ای معبود هر معبود و خالق هر مخلوق و وارث هر چیز! چیزی شبیه او نیست و علم چیزی از او پنهان نمیماند و او به هر چیز احاطه دارد و او بر هر چیز نگهبان است. (۳) تویی خدایی که جز تو خدایی نیست و یکتا و یگانهای، فرد و تنهایی. (۴) و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، بزرگوار و ارجمندی، بزرگ و باعظمتی، کبیر و متکبّری. (۵) و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، بلند مرتبه و بلند پایهای، در انتقامگیری سخت و شدیدی. (۶) و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، بخشنده و مهربانی، دانا و درست کاری. (۷) و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، شنوا و بینایی، ازلی و آگاهی. (۸) و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، بزرگوار و بزرگوارتری، همیشگی و جاودانهتری. (۹) و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، اوّلی پیش از هر کس و آخری پس از هر عدد. (۱۰) و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، نزدیک در عین بلندی مقامش و بلند مقام در عین نزدیکیاش. (۱۱) و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، صاحب زیبایی و شکوه و عظمتی و کبریایی و ستایشی. (۱۲) و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست که همه چیز را بدون مایه و اصل پدید آوردی و آنچه را صورت و شکل دادی، بدون نمونهبرداری از چیزی شکل دادی و آفریدهها را بدون اقتباس از نقشهای آفریدی. (۱۳) تویی که هر چیز را در نیکوترین وضع، اندازهگیری کردی؛ و هر چیز را، از نظر تمام خصوصیات رو به راه فرمودی؛ و امور ماسوای خود را سامان دادی. (۱۴) تویی که در ایجاد موجودات شریکی یاریات نداد و در کارت وزیری به پشتیبانیات برنخاست؛ و برایت در امور آفرینش، تماشاگر و همانندی نبود. (۱۵) تویی که اراده کردی؛ پس هر چه را اراده کردی، حتمی و قطعی شد و داوری کردی؛ و آنچه را داوری کردی، بر اساس عدالت بود؛ و حکم کردی؛ و آنچه را حکم کردی، بر پایه انصاف بود. (۱۶) تویی که مکانی تو را فرا نمیگیرد و سلطنتی در برابر سلطنتت به پا نخاست و برهان و بیانی عاجزت نساخت. (۱۷) تویی که هر چیز را به شمار آوردی و برای هر چیزی مدّت قرار دادی و هر چیز را به خوبی اندازه گرفتی. (۱۸) تویی که دست اندیشهها از رسیدن به ژرفای ذاتت کوتاه است و فهمها از درک چگونگیات ناتوان است و دیدهها جای کجاییات را در نیابند. (۱۹) تویی که ابتدا و انتهایی نداری تا محدود شوی و مانند موجودات نیستی که پس از عدم، موجود شده باشی؛ و فرزندی نیاوردی تا زاییده شده باشی؛ (۲۰) تویی که برایت همتایی نیست تا با تو به ستیز برخیزد و همانندی برایت نیست تا در قدرت و سطوت و توانایی، با تو پهلو به پهلو زند؛ و برابر و همانندی برایت نیست تا با تو از در مخالفت برآید. (۲۱) تویی که آغاز کرد و اختراع نمود و پدید آورد و بدون نمونه آفرید و محکم و نیکو قرار داد ساختن آنچه را ساخت. (۲۲) منزّه و پاکی؛ چه بزرگ است مقام و مرتبهات؛ و چه بلند است در میان جایگاهها، جایگاهت؛ و چه آشکارکننده به حق است قرآنت و موازینی که برای جدا کردن حق از باطل قرار دادهای. (۲۳)منزّه و پاک و مهربانی که چه بسیار است مهربانیات؛ و رئوفی که چه بسیار است رأفتت؛ و حکیمی که چه بسیار است شناساییات. (۲۴) منزّه و پاکی؛ پادشاهی که دست معارضی به مرز پادشاهیات نرسد و بخشندهای که سفره بخشندگیات چه پهناور است؛ و بلند مرتبهای، چه بلند مرتبه است رفعتت. تو صاحب زیبایی و آراستگی و کبریایی و ستایشی. (۲۵) منزّه و پاکی، دست قدرتت را به عطا کردن خوبیها گشودی و هدایت از نزد تو شناخته شد؛ پس هر که تو را برای دین یا دنیا بخواهد، مییابدت. (۲۶)منزّه و پاکی، هر کس در عرصۀ علمِ تو قرار گرفته، برایت فروتنی کرد؛ و جمع آفریدههایت، در برابر بزرگیات فروتنی کردند؛ و همۀ مخلوقاتت در پیشگاه تو، گردنبند تسلیم به گردن انداختند. (۲۷) منزّه و پاکی، به حواس ظاهری درک نشوی؛ و به حواس درون در نیایی؛ و به اعضا و جوارح لمس نگردی؛ مورد نیرنگ و کید واقع نشوی؛ از بزرگی و عظمتت کنار زده نشوی؛ در معرض نزاع و مغلوبیت و جدال و فریب و مکر قرار نگیری. (۲۸) منزّه و پاکی، راهت روشن و هموار، دستورت هدایت است و تو زنده و آقا و بینیازی. (۲۹) منزّه و پاکی؛ گفتارت درست و استوار و داوریات قطعی و ارادهات جزمی و مسلّم است. (۳۰) منزّه و پاکی؛ در برابر مشیتت، ردّکنندهای نیست؛ و در مقابل کلماتت، تبدیلکنندهای وجود ندارد. (۳۱) منزّه و پاکی، ای صاحب آیات روشن! ای به وجود آورندۀ آسمانها! ای آفرینندۀ موجودات! (۳۲) تو را سپاس، سپاسی که جاودانگیاش به جاودانگیات ادامه پیدا کند. (۳۳) و تو را سپاس؛ سپاسی که همراه نعمتت پاینده باشد؛ (۳۴) وو تو را سپاس؛ سپاسی که با شمارۀ آفریدههایت برابری کند.(۳۵) و تو را سپاس؛ سپاسی که بر خشنودیات بیافزاید. (۳۶) و تو را سپاس؛ سپاسی که با سپاس هر سپاسگزاری توأم باشد؛ و شکری که شکر هر شاکری از آن کوتاه آید. (۳۷) سسپاسی که سزاوار غیر تو نباشد؛ و به وسیلۀ آن جز به تو تقرّب جسته نشود.(۳۸) سپاسی که باعث دوام سپاس اول و سبب درخواست دوام سپاس آخر شود. (۳۹) سپاسی که بر اساس گردش زمانها چند برابر گردد و به افزایشهای پیدرپی فزونی یابد. (۴۰) سپاسی که حافظان اعمال از شمردنش ناتوان شوند و بر آنچه کاتبان اعمال در کتاب تو مینویسند، افزون گردد. (۴۱) سپاسی که با عرش ستودنیات، یکسان و برابر؛ و با کرسی بلندت، معادل شود. (۴۲) سپاسی که پاداشش از جانب تو کامل گردد و مزدش همۀ مزدها را فرا گیرد. (۴۳) سپاسی که ظاهرش موافق باطنش و باطنش موافق صدق نیّت باشد. (۴۴) سپاسی که هیچ آفریدهای مانند آن را به جا نیاورده و کسی جز تو ارزشش را نشناسد. (۴۵) سپاسی که هر کس در فراوان آوردنش بکوشد، یاری شود؛ و هر کس در کامل آوردنش نهایت جدیّت را به کار برد، مورد حمایت قرار گیرد. (۴۶) سسپاسی که هر چه سپاس آفریدهای، دارا باشد؛ و هر چه را پس از آن به وجود آوری، در برگیرد. (۴۷) سپاسی که هیچ سپاسی به کلامت، از آن نزدیکتر و هیچکس از آن کسی که اینگونه سپاس میگوید، سپاسگزارتر نباشد. (۴۸) سپاسی که به سبب کرمت و به خاطر فراوانیاش، باعث فزونی نعمت شود؛ و از باب احسان، پس از هر فزونی، آن را به فزونی دیگر رسانی. (۴۹) سپاسی که شایستۀ ذات کریمت باشد و با توانمندی و عظمتت برابری کند. (۵۰) پروردگارا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست؛ آن انسان پسندیده، برگزیده، گرامی و مقرّب، برترین درودهایت را؛ و بر او برکت نازل کن، کاملترین برکاتت را؛ و بر او رحمت آر، پر بهرهترین رحمتهایت را. (۵۱) پروردگارا! بر محمّد و آلش درود فرست، درودی فزون پذیر که درودی فزون پذیرتر از آن نباشد؛ و بر او درودی فزاینده فرست که درودی فزایندهتر از آن به عرصه نیاید؛ و بر او درود فرست، درودی پسندیده که درودی بالاتر از آن نباشد. (۵۲) پپروردگارا! بر محمّد و آلش درود فرست، درودی که او را خشنود کند و بر خشنودیاش بیافزاید؛ و بر او درود فرست، درودی که تو را خشنود کند و بر خشنودیات به خاطر او بیافزاید؛ و بر او درود فرست، درودی که برای او جز به آن خشنود نشوی و غیر او کسی را شایستۀ آن ندانی. (۵۳) پروردگارا! بر محمّد و آلش درود فرست، درودی که از خشنودی تو فرا رود و پیوندش به جاودانی تو وصل شود و پایان نپذیرد، چنانکه کلمات تو پایان نمیپذیرد. (۵۴) پروردگارا! بر محمّد و آلش درود فرست، درودی که درود فرشتگان و پیامبران و رسولان و اهل طاعتت را به رشتۀ نظم درآورد؛ و شامل درود بندگانت، از جنّ و انس و پذیرندگان دعوتت گردد و درود هر که را از انواع آفریدههایت به وجود آوردی و پدید کردی، گرد آورد. (۵۵) پروردگارا! بر او و آلش درود فرست، درودی که هر درود گذشته و جدید را در برگیرد؛ و بر او و آلش درود فرست، درودی که نزد تو و غیر تو پسندیده باشد؛ و علاوۀ بر آن درودهایی را ایجاد کنی که در کنارش، درودهای گذشته را چند برابر کنی؛ و با گذشت روزگاران، چندان بر آن بیافزایی که کسی جز تو نتواند آن را به شماره آورد. (۵۶) پروردگارا! بر پاکیزهتران از اهل بیت او درود فرست، اهل بیتی که برای اجرای فرمانت انتخاب کردی؛ و آنان را خزانهداران دانشت و حافظان دینت و جانشینانت در زمینت و حجّتهایت بر بندگانت قرار دادی؛ و آنان را به ارادهات، از پلیدی و آلودگی به طور کامل پاک کردی؛ و وجود مبارکشان را وسیلهای به سوی خود و راه مستقیمت به جانب بهشتت، قرار دادی. (۵۷) خپروردگارا! بر محمّد و آلش درود فرست، درودی که به سبب آن، بخشش و بزرگواریات را در حقّ آنان بزرگ گردانی؛ و عطا و بخششهای افزونت را برای آنان کامل گردانی؛ و نصیب آنان را از نیکیها و بهرههایت، سرشار کنی. (۵۸) پروردگارا! بر پیامبر و آلش درود فرست، درودی که آغازش را مرزی و مدتش را پایانی و آخرش را نهایتی، نباشد. (۵۹) پروردگارا! بر آنان درود فرست، هموزن عرش و آنچه غیر عرش است؛ به گنجایش آسمانها و آنچه فوق آنهاست؛ و به اندازۀ زمینها و آنچه در زیر آنها و در بین آنهاست؛ درودی که آنان را به قرب تو رساند و مایۀ خشنودی تو و آنان شود و برای همیشه به مانندها و امثال آن متّصل گردد. (۶۰) خدایا! تو در هر زمان، دینت را به وجود امامی یاری دادی، امامی که او را نشانهای برای بندگانت جهت یافتن راه حق و مشعلی فروزان در سرزمینهایت برپا داشتی؛ پس از آنکه رشتۀ ارتباطش را به رشتۀ ارتباط خود پیوند دادی و او را سبب دستیابی به خشنودیات قرار دادی و طاعتش را واجب و از نافرمانیاش بیم دادی و مردم را به فرمان بردن از دستوراتش و باز ایستادن از نهیاش و پیشی نجستن بر حضرتش و پس نماندن از وجود مقدّسش، دستور دادی. آری؛ امام انتخابشدۀ تو، پناه پناهندگان و ملجأ مؤمنان و دستگیرۀ چنگزنندگان و زیبایی جهانیان است. (۶۱) خدایا! سپاس گزاردن نعمتهایی که به ولیّات عنایت کردی، به او الهام فرما؛ و ما را نیز به سپاسگزاری نعمت وجود ولی الهام کن؛ و از سوی خویش، به حضرت او، فروانروایی و قدرت یاری دهنده عطا فرما؛ و درِ فتح و پیروزی آسانی را به رویش بگشا؛ و او را به نیرومندترین تکیهگاه خود یاری ده؛ پشتش را محکم و بازویش را قوی فرما؛ و به نظر عنایت و لطفت، او را در سایۀ مراقبت و نگهداریات قرار ده؛ و به حفظت او را حمایت کن؛ و به فرشتگانت او را یاری ده؛ و به نیرومندترین سپاهت، کمکش کن. (۶۲) و به وسیلۀ او قرآنت و حدودت و قوانینت و روشهای رسولت را -که درودت بر او و آلش باد– بهپا دار. آنچه از نشانههای دینت را ستمکاران میراندهاند، به وجود امام زنده کن؛ و به وسیلۀ او زنگار ستم را از راهت پاک کن؛ و ناهمواری را از جادّهات برطرف فرما؛ و منحرفین از راهت را از میان بردار؛ و آنان که قصد ایجاد کجی و اعوجاج در دینت را دارند، هلاک کن. (۶۳) و دلش را نسبت به دوستانت نرم و دست قدرتش را برضد دشمنانت، گشوده ساز؛ و مهربانی و رحمت و عطوفت و دل سوزیاش را به ما ببخش؛ و ما را نسبت به او شنوا و فرمانبردار و در راه به دست آوردن خشنودیاش کوشا و در یاری و دفاع از او مددکار، قرار ده؛ تا به وسیلۀ این امور، به تو و به رسولت -که درودت بر او و آلش باد- تقرّب جوییم. (۶۴) خدایا! بر دوستان محمّد و آل محمّد درود فرست، دوستانی که به مقامشان اقرار دارند، پیرو راهشان هستند، دنبالهرو آثارشان میباشند، چنگزنندۀ به دستگیره محکم و استوارشان هستند، به ولایتشان تمسّک دارند، به امامتشان اقتدا میکنند، به دستوراتشان تسلیماند، در فرمانبرداری از آنان کوشایند، منتظر حکومت و قدرت پیروزی آناناند، چشم دوختۀ به ایشاناند. درودهای مبارک، پاکیزه، فزایندۀ صبحگاهان و شامگاهان، بر آنان باد. (۶۵) و بر ایشان و بر ارواحشان درود فرست و کارشان را بر اساس تقوا فراهم آور و شئون زندگی و احوالشان را سر و سامان بخش و توبۀ آنان را بپذیر؛ همانا تو بسیار توبه پذیر و مهربانی؛ و بهترین آمرزندگانی و ما را به رحمتت همراه آنان در جایگاه امن و امان قرار ده؛ ای مهربانترین مهربانان! (۶۶) خدایا! این روز، روز عرفه است؛ روزی که آن را شرافت و کرامت و عظمت دادی؛ سفرۀ رحمتت را در آن گستردی و در آن به بخششت بر بندگان منّت نهادی و عطایت را در آن بزرگ کردی و به وسیلۀ آن بر بندگانت تفضّل و احسان فرمودی. (۶۷) خدایا! من بندۀ تو هستم که پیش از آفریدنش و پس از به وجود آمدنش، بر او مهربانی و بخشش کردی؛ پس او را از جملۀ کسانی قرار دادی که به آیینت هدایت کردی و برای ادای حقّت توفیقش دادی و با ریسمان رحمت و لطفت حفظش کردی و در حزب خود واردش فرمودی؛ و به دوستی دوستانت و به دشمنی دشمنانت، ارشادش کردی. (۶۸) سپس او را دستور دادی، ولی فرمان نبرد. از زشتیها بازش داشتی، ولی باز نایستاد. از گناهات نهیاش فرمودی، ولی دستورت را مخالفت کرد و به سوی نهیات شتافت. نه از باب دشمنی با تو و گردنکشی در برابر تو؛ بلکه هوای نفسش او را به چیزی دعوت کرد که تواش از آن دور کردی و بر حذر داشتی؛ و دشمنت و دشمنش او را در این زمینه کمک داد تا در عین معرفت به تهدیدت بر گناه اقدام کند، در حالی که به بخششت امیدوار و به گذشتت اطمینان داشت؛ در صورتی که او با این همه محبّتی که در حقّش مبذول داشتی و این همه نعمتی که به او بخشیدی، سزاوارترین بندگانت بود که مرتکب نافرمانی نشود و قدم در عرصۀ گناه نگذارد. (۶۹) اینک منم که در برابرت قرار دارم؛ خوار، ذلیل، فروتن، متواضع، ترسان و معترف به گناهان بزرگی که بر دوش برداشتهام و خطاهای سنگینی که مرتکب شدهام، در حالی که به رحمتت پناهندهام و به رحمتت متمسّکم. یقین دارم که امان دهندهای مرا از عذابت امان نمیدهد و بازدارندهای مرا از کیفرت باز نمیدارد؛ (۷۰) بنابراین ای که به خاطر بدکرداریام از من رو گرداندهای، به من بازگرد؛ همانگونه که با پوششت نسبت به کسی که مرتکب گناه شده باز میگردی؛ و از عفوت به من ببخش، همانگونه که از عفوت به تسلیمشدۀ به حضرتت میبخشی؛ و با آمرزشت بر من منّت گذار، همانگونه که از آمرزشت بر کسی که نسبت به تو امیدوار است منّت میگذاری. این کار در نظرت بزرگ نمیآید. (۷۱) و در این روز نصیبی برایم قرار ده که به سبب آن به بهرهای از خشنودیات دست یابم؛ و مرا از آنچه کوششکنندگان در عبادتت به آن باز میگردند -که پاداش و ثواب عظیم توست- تهی دست باز مگردان. (۷۲) من گرچه اعمال شایستهای که آنان پیش فرستادند، پیش نفرستادم؛ ولی توحیدت و نفی همانند و همتاها و شبیهها را از وجود مبارکت پیش فرستادم؛ و از همان درهایی که فرمان دادی از آنها وارد بر تو شوند، وارد شدم؛ و با وسیلهای به تو تقرّب جستم که کسی جز با تقرّب به آن، به مقام قرب تو نرسد. (۷۳) سپس با توبه و زاری به پیشگاهت و اظهار ذلّت و مسکنت برایت و حسن ظنّ به حضرتت و اعتماد به آنچه که نزد توست، تقرّبجویی را دنبال کردم؛ و امید به تو را که کمتر امیدواری با داشتن آن نومید میشود، ضمیمۀ آن نمودم. (۷۴) وو از تو درخواست کردم؛ درخواست شخص کوچک، خوار، نیازمند، تهی دست، ترسان و پناهخواه؛ با این حال، درخواستم از روی بیم و زاری و پناه خواهی و ملجأطلبی بود؛ نه از روی گردنکشی به مانند کبر متکبّران؛ و نه از روی خاطر جمعی به مانند خاطر جمعی مطیعان؛ و نه از روی بلندپروازی، مانند بلندپروازی کسی که به شفاعت شفیعان مطمئن است. (۷۵) و من گذشته از این، کمترینِ کمتران و خوارترین خواران و همانند ذرّه یا کوچکتر از آنم. ای که در کیفر بدکاران شتاب نکردی و نعمت نازپروردگانِ غرق در عیش و نوش را منع ننمودی! ای که به گذشت از لغزش، بر لغزش داران منّت مینهی؛ و به مهلت دادن به خطاکاران، احسان میورزی! (۷۶) ممنم بدکار، منحرف به گناه، خطاکار، لغزشدار. (۷۷) منم که از روی جرأت بر تو اقدام به گناه کردم. (۷۸) منم که از روی عمد تو را معصیت کردم. (۷۹) منم که خود را به وقت گناه از بندگانت پنهان کردم؛ ولی آشکارا به مخالفت با تو برخاستم. (۸۰) منم که از بندگانت ترسیدم؛ ولی خود را از تو ایمن و آسوده دیدم. (۸۱) منم که از عذابت نهراسید؛ و از عقاب و خشمت نترسیدم. (۸۲) منم که بر خود جنایت کردم. (۸۳) منم که در گرو بلاهای خود هستم. (۸۴) منم که حیایم اندک است؛ (۸۵) و گرفتاری و رنجم طولانی است. (۸۶) به حقّ آنکه او را از میان آفریدههایت اختیار کردی و به حق کسی که برای خود برگزیدی و به حقّ کسی که از میان مخلوقاتت انتخاب کردی و برای شأن خود پسندیدی؛ به حقّ کسی که طاعتش را به طاعت خود پیوند دادی و نافرمانیاش را همچون نافرمانی خود قرار دادی؛ به حقّ کسی که دوستیاش را به دوستیات مقرون ساختی و دشمنیاش را به دشمنیات ارتباط دادی؛ مرا امروز به جامۀ بخشش و رحمتت بپوشان؛ چون پوشاندن بر کسی که به پیشگاهت زاری و ناله کرد و از گناهش بیزاری جست و در حال توبه و درخواست آمرزشت به تو پناه آورد. (۸۷) و مرا همانگونه که اهل طاعتت و اهل قرب در درگاهت و اهل منزلت و مقام در پیشگاهت را سرپرستی میکنی، سرپرستی کن. (۸۸) و مرا مخصوص گردان، به آنچه مخصوص میگردانی کسی را که به پیمانت وفا کرده و خود را برای تو به زحمت انداخته و در به دست آوردن خشنودیات خود را خسته کرده. (۸۹) وو مرا به خاطر کوتاهی در حقّت و تجاوز از اندازه و قدرم نسبت به حدودت و پا فرا گذاشتن از عرصهگاه احکامت، مؤاخذه مکن. (۹۰) و مرا به مهلت دادنت به بلای استدراج مبتلا مگردان؛ [استدراج عبارت است از واگذاشتن عبد به خودش تا قدم به قدم و کمکم به گناهش ادامه دهد و در عذابش شتاب نشود؛ تا خداوند ناگهان و غافلگیرانه او را فراگیرد.] مانند استدراج کسی که خیر و نیکی نزدش را، از من بازداشته؛ و برای تو در رسیدن نعمتش به من، حسابی باز نکرده. (۹۱) مرا از خواب بیخبران و خوابآلودگی اسرافکنندگان و چُرتِ به خود واگذاشتگان، بیدار کن. (۹۲) وو دلم را در مسیری بر که اطاعتکنندگان را به آن به کار گرفتهای و عبادتکنندگان را بر آن داشتهای و مسامحهکاران را به آن نجات دادهای، متوجه گردان. (۹۳) و مرا از آنچه موجب دوری از تو میشود و میان من و بهرهام حائل میگردد و از آنچه نزد تو میجویم، باز میدارد؛ پناه ده. (۹۴) و پوییدن راه خیرات به سویت و پیشی گرفتن به آنها را به صورتی که دستور دادی و رقابت در آنها را به نحوی که خواستی، برایم هموار کن. (۹۵) وو مرا در زمرۀ کسانی که تهدیدت را سبک میشمارند و به این خاطر نابودشان میکنی، نابود مکن. (۹۶) و همراه کسانی که متعرّض خشمت میشوند و به این سبب هلاکشان میکنی، هلاک مکن. (۹۷) و در جمع کسانی که از راههایت منحرف میشوند و به این جهت درهمشان میکوبی، درهم مکوب. (۹۸) و مرا از گردابهای فتنه نجات ده و از آزمایش و آسیب سخت بلا رهایی ده و از غافلگیر شدن در عرصۀ مهلت پناه ده. (۹۹) و بین من و دشمنی که گمراهم میکند و هوای نفسی که نابودم مینماید و کاستی و کمبودی که در تنگنایم قرار میدهد، فاصله انداز. (۱۰۰) از من روی مگردان، همچون رویگرداندن از کسی که پس از خشمت، از او خشنود نمیشوی. (۱۰۱) و از امید به حضرتت ناامیدم مکن تا یأس از رحمتت بر من چیره شود. (۱۰۲) و بیرون از تحمل و طاقتم، نعمت به من عطا مکن که از فزونی محبّتی که بر دوش جانم میگذاری، گرانبارم کنی. (۱۰۳) و مرا از دست لطف و رحمتت رها مکن؛ همچون رها کردن کسی که خیری در او نیست و نیازی به او نداری و راه بازگشتی برایش وجود ندارد. (۱۰۴) و مرا مانند کسی که از چشم مراقبت و حمایتت افتاده و همچون کسی که رسوایی از سوی تو همۀ وجودش را فرا گرفته دور مینداز، بلکه مرا از لغزش از پای درآمدگان و هول و هراس نسنجیدگان و لغزش فریبخوردگان و پرتگاه تباهشدگان، حفظ فرما. (۱۰۵) و از آنچه گروه مردان و زنان را به آن دچار کردهای، سلامت و تندرستیام بخش؛ و به مقامات و درجات کسی برسان که به او عنایت داشتی و نعمتش بخشیدی و از وی خشنود شدی و برایش زندگی ستوده و خوبی تدارک دیدی و او را سعادتمند از دنیا بردی. (۱۰۶) و گردنبند قطع شدن از آنچه خوبیها را تباه میکند و برکات را از بین میبرد، به گردنم انداز. (۱۰۷) و پردۀ بازایستادن از زشتیها و رسواییهای گناهان را، بر قلبم بپوشان. (۱۰۸) وو مرا به کاری همچون طلب رزق و روزی و پیگیری امور دنیا و مانند آن، که جز با کمک تو به آن نمیرسم، چنان سرگرم و مشغول مکن تا از عبادت و طاعتی که غیر آن، تو را از من خشنود نمیکند، باز مانم. (۱۰۹) و از سویدای قلبم، عشق دنیای پست را که مرا از آنچه نزد توست باز میدارد و از طلب وسیله برای رسیدن به پیشگاهت مانع میشود و از به دست آوردن مقام قرب به تو بیخبر میکند، ریشهکن ساز. (۱۱۰) و تنها شدن برای راز و نیاز با خودت را در شب و روز، نظرم بیارای. (۱۱۱) وو به من مقام عصمت و خود نگاهداری و پرهیزی که وجودم را به خشیتت نزدیک میکند و از ارتکاب محرّمات جدایم میسازد و از اسارت گناهان کبیره آزادم میکند، عطا کن.(۱۱۲) و پاک شدن از آلودگی گناه را به من ببخش و چرک خطاها را از وجودم بزدای و مرا به جامۀ عافیتت بپوشان و ردای آسایشت را در برم کن و به نعمتهای کامل و فراگیرت فراگیر و احسان و نعمتت را پیدرپی به من برسان. (۱۱۳) و به توفیق و راهنماییات حمایتم فرما و بر نیّت شایسته و گفتار پسندیده و عمل نیک یاریام ده و مرا بدون قدرت و تواناییات، به قدرت و تواناییام وامگذار. (۱۱۴) وو روزی که مرا برای دیدارت برانگیزی خوار مکن و پیش روی دوستانت رسوا مساز و یادت را از خاطرم به دست فراموشی مسپار و نیروی ادای شکرت را از من نابود مکن؛ بلکه در حالات فراموشی، هنگام فراموشیهای نادانان نسبت به نعمتهایت، مرا ملازم شکر و سپاسگزاریات قرار ده و به من الهام کن که به ستایش بر آنچه عطایم کردهای برخیزم و نسبت به احسانی که به من فرمودهای اقرار کنم. ۱۱۵) شوقم را به سویت بالاتر از شوق مشتاقان و سپاسم را نسبت به حضرتت، برتر از سپاس سپاسگزاران قرار ده. (۱۱۶) وو مرا هنگام نیاز به سویت وامگذار و به خاطر گناهانی که به پیشگاهت ریختهام هلاکم مکن و آن گونه که با دشمنانت برخورد بد کردی، با من مکن؛ چرا که من تسلیم و سرسپرده توام. میدانم که تو را بر من از هر جهت حجّت است. تو از همه کس به بخشش سزاوارتری و به احسان خوکردهتری و شایستۀ تقوا و شایستۀ آمرزشی و به بخشش گناه شایستهتر از عذاب کردنی؛ و اینکه وجود مبارکت به پردهپوشی، از پردهدری نزدیکتر است. (۱۱۷) بر این اساس مرا زنده بدار به زندگی پاکیزهای که بر آنچه از خیر دنیا و آخرت میخواهم بپیوندد و به آنچه دوست دارم برساند؛ آنگونه که هیچ عملی که آن را ناپسند میداری، انجام ندهم؛ و آنچه را نهی کردهای مرتکب نشوم؛ و مرا بمیران مانند میراندن کسی که نورش از پیش رویش و از جانب راستش، حرکت میکند. (۱۱۸) و مرا پیش رویت ذلیل و نزد بندگانت عزیز کن. هنگامیکه با تو خلوت میکنم، حقیر و پستم کن؛ ولی در میان بندگانت بلندمرتبهام فرما. از آنکه از من بینیاز است بینیازم کن و بر نداری و تهیدستیام در پیشگاه خود بیافزا. (۱۱۹) و از سرزنش دشمنان و از فرودآمدن آزمایش و آسیب سخت و از خواری و رنج، پناهم ده. گناهانی را که از من خبر داری، بر من بپوشان؛ آنگونه که توانای بر انتقام میپوشاند؛ توانایی که اگر بردباریاش نبود، انتقام میگرفت؛ و مؤاخذهکنندۀ بر گناه بود، اگر مدارایش نبود. (۱۲۰) و زمانی که در حقّ قومی، فتنه یا بدی بخواهی، مرا از باب اینکه به تو پناه آوردهام، از آن فتنه و بدی نجات ده؛ و چون مرا در دنیایت در جایگاه رسوایی بهپا نداشتی، به همان صورت در جهان آخرت در چنان جایگاهی بهپا مدار. (۱۲۱) برای من اوایل نعمتهایت را به اواخر آن و سودهای دیرینهات را با تازههای آن، توأم ساز. آن قدر مهلتم مده که در کنار آن سنگدل شوم؛ و مرا دچار بلای کوبندهای مکن که به سبب آن آبرویم از بین برود؛ و بر من داغ پستی و حقارت مزن که به خاطر آن ارزشم ناچیز شود؛ و کاستی و کاهشی در من قرار مده که به سبب آن قدر و منزلتم مجهول ماند. (۱۲۲) و آنچنانم مترسان که به وسیلۀ آن ناامید شوم و آنگونه بیمم مده که در برابرش هراسناک گردم. ترسم را در تهدیدت و پرهیزم را از اتمام حجّت و هشدارت و بیمم را هنگام تلاوت آیاتت قرار ده. (۱۲۳) شبم را به بیدار کردنم برای بندگیات، تنهاییام را برای شب زندهداری به خاطر حضرتت و مجرّد بودنم را برای انس گرفتن به وجود مقدّست و فرود آوردن حاجاتم به درگاهت؛ و روبهرو شدنم را با ذات مبارکت برای آزاد شدنم از آتشت و پناه دادنم را از عذابت که اهل دوزخ در آناند، آبادی زندگیام قرار ده. (۱۲۴) و مرا تا زمان مرگم در سرکشیام سرگردان و در گرداب نادانیام بیخبر وامگذار؛ و بر اثر خلافکاریها، مایۀ پند برای کسی که پند پذیرد و عبرت برای کسی که عبرت گیرد و سبب فتنه و آزمایش برای کسی که دقّت کند، قرار مده؛ و مرا در زمرۀ کسانی که بهخاطر مکرشان کیفر میکنی، کیفر مکن؛ و در ایمان و عمل، دیگری را به جای من انتخاب مکن؛ و نامم را از دفتر سعادتمندان تغییر مده و بدنم را دگرگون مساز و مرا مورد استهزاء بندگانت و مسخرۀ خود قرار مده؛ و مرا جز برای دنبال کردن خشنودیات و انتقام گرفتن از دشمنانت، به خدمت مگیر. (۱۲۵) وو مرا از لذت بخششت و شیرینی رحمتت و روح و ریحانت و بهشت دائمیات، کامیاب کن؛ و به سبب گشایشی از توانگریات، مزۀ فراغت از دل مشغولی نسبت به دنیا و آنچه در آن است و پرداختن به اموری که دوست داری و نیز طعم کوشش نسبت به آنچه عامل تقرّب به پیشگاه تو و در نزد توست، به من بچشان؛ و ارمغانی از ارمغانهایت را نصیب من کن.(۱۲۶) و تجارتم را سودمند و بازگشتم را به قیامت، بیخسارت قرار ده؛ و مرا از مقامت بیمناک و به لقایت مشتاق فرما و به من توفیق توبه عنایت کن؛ توبهای خالص که با آن هیچ گناه بزرگ و کوچکی را باقی نگذاری و هیچ گناه آشکار و پنهانی را وامگذاری. (۱۲۷) و کینۀ مؤمنان را از دلم ریشهکن فرما و دلم را نسبت به فروتنان مهربان کن و با من چنان باش که با شایستگانی؛ و به زیور پرهیزکارانم بیارای و برایم یاد خوبی در باقی ماندگان و آوازۀ روزافزونی در میان آیندگان قرار ده؛ و مرا از نظر مقام و منزلت، در عرصهگاه پیشتازان به ایمان و عمل درآور. (۱۲۸) و گستردگی نعمتت را بر من کامل کن و کرامتهای نعمتت را نزد من پیدرپی قرار ده. دستم را از عطاهایت پُر کن و موهبتهای گرانقدرت را به سویم فرست و مرا همسایۀ پاکیزهترین دوستانت در بهشتی که برای برگزیدگانت آراستهای، قرار ده؛ و مرا به عطایای بزرگت در مقاماتی که برای عاشقانت آماده کردهای، بپوشان. (۱۲۹) و برایم نزد خود جایگاهی قرار ده که با دلی آرام در آن پناه گیرم و منزلی که در آن سکونت گزینم و دیده به آن روشن کنم و مرا با گناهان بزرگ مقایسه مکن و در آن روزی که رازها آشکار شود، هلاکم مساز؛ و هر شک و شبههای را از من پاک کن و از هر رحمتی به سوی حق راهی برایم قرار ده و نصیب ارمغانهایم را از عطایایت سرشار فرما و بهرههای احسان از فضل و بخششت را بر من فراوان کن. (۱۳۰) و دلم را نسبت به آنچه نزد توست مطمئن ساز و آهنگ و قصدم را برای آنچه که برای توست، از هر چیز دیگر فارغ کن؛ و مرا به کاری که بندگان خالصت را برای آن به کار گرفتی، به کار گیر؛ و قلبم را از طاعتت به هنگام غفلت عقلها، نسبت به حقایق سیراب کن؛ و توانگری و پاکدامنی و آسایش و بهبودی و تندرستی، گشایش و آرامش و سلامت همه جانبه برایم گرد آور. (۱۳۱) وو خوبیهایم را با گناهی که با آنها آمیخته میشود و خلوتهایم را به وسوسهها و مفاسدی که از طریق آزمایشت برایم پیش میآید، تباه مساز؛ و آبرویم را از اینکه دست گدایی نزد کسی از جهانیان دراز کنم حفظ فرما؛ و از درخواست آنچه نزد بدکاران است برکنارم دار. (۱۳۲) و مرا پشتیبان ستمکاران و دستیار و یاور آنان برای نابود کردن قرآنت قرار مده؛ و از جایی که خود آگاه نیستم، چنان نگاهبانم باش که به سبب آن، از هر ناراحتی نگهداریام کنی؛ و درهای توبه و رحمت و مهربانی و روزی گسترده را به رویم بگشا. من از مشتاقان به سوی توام. نعمت دادنت را دربارهام کامل کن، همانا تو بهترین نعمت دهندگانی. (۱۳۳) و باقیماندۀ عمرم را برای طلب کردن خشنودیات در حجّ و عمره قرار ده، ای پروردگار جهانیان! و درود خدا بر محمّد و آل پاک و پاکیزهاش و سلام بر او و بر آنان؛ سلامی پیوسته و جاودانه! |
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ انصاریان، دیار عاشقان، ۱۳۷۳ش، ج۷، ص۵۳۹-۵۴۰.
- ↑ ممدوحی کرمانشاهی، شهود و شناخت، ۱۳۸۸ش، ج۴، ص۶۹.
- ↑ ممدوحی، شهود و شناخت، ۱۳۸۸ش، ج۴، ص۶۹-۹۸؛ .
- ↑ ممدوحی، شهود و شناخت، ۱۳۸۸ش، ج۴، ص۹۸-۱۰۵؛ .
- ↑
- ↑ ممدوحی، شهود و شناخت، ۱۳۸۸ش، ج۴، ص۱۰۵-۱۲۱؛ .
- ↑ ممدوحی، شهود و شناخت، ۱۳۸۸ش، ج۴، ص۱۲۱-۱۶۴؛ .
- ↑ ممدوحی، شهود و شناخت، ۱۳۸۸ش، ج۴، ص۱۶۴-۲۱۴؛ .
- ↑ انصاریان، دیار عاشقان، ۱۳۷۳ش، ج۷، ص۵۱۷-۵۵۵.
- ↑ ممدوحی، کتاب شهود و شناخت، ۱۳۸۸ش، ج۴، ص۴۷-۲۱۶.
- ↑ فهری، شرح و تفسیر صحیفه سجادیه، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۳۹۹-۴۹۲.
- ↑
- ↑
- ↑ مدنی شیرازی، ریاض السالکین، ۱۴۳۵ق، ج۶، ص۲۵۳-۴۲۲ و ج۷، ص۳-۱۵۸.
- ↑ مغنیه، فی ظلال الصحیفه، ۱۴۲۸ق، ص۵۵۱-۶۰۹.
- ↑ دارابی، ریاض العارفین، ۱۳۷۹ش، ص۵۸۹-۶۶۰.
- ↑ فضلالله، آفاق الروح، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۴۶۳-۵۴۴.
- ↑ فیض کاشانی، تعلیقات علی الصحیفه السجادیه، ۱۴۰۷ق، ص۹۲-۹۸.
- ↑ جزایری، شرح الصحیفه السجادیه، ۱۴۰۲، ص۲۴۲-۲۶۹.
- ↑
- ↑ در بیشتر بلکه در تمام نسخه های صحیفه این عبارت( من عُنیتَ به) به صورت فعل مجهول خوانده شده ولی ظاهراً قرائت به صورت فعل معلوم(عَنیتَ به) نیز به سیاق دیگر جملات این فراز صحیح است.
منابع
- اردشیری لاجیمی، «نگاهی به دعای عرفه امام سجاد علیه السلام»، مجله اشارات، ش۱۵۶، پاییز ۱۳۹۳ق.
- اعرابی، غلامحسین، «چرا امام سجاد(ع) به مبارزات سیاسی نپرداخت؟»، ماهنامه کوثر، ش۳۴.
- انصاریان، حسین، دیار عاشقان: تفسیر جامع صحیفه سجادیه، تهران، پیام آزادی، ۱۳۷۲ش.
- جزایری، عزالدین، شرح الصحیفة السجادیة، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۰۲ق.
- دارابی، محمد بن محمد، ریاض العارفین فی شرح الصحیفه السجادیه، تحقیق حسین درگاهی، تهران، نشر اسوه، ۱۳۷۹ش.
- فضلالله، سید محمدحسین، آفاق الروح، بیروت، دارالمالک، ۱۴۲۰ق.
- فهری، سیداحمد، شرح و ترجمه صحیفه سجادیه، تهران، اسوه، ۱۳۸۸ش.
- فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، تعلیقات علی الصحیفه السجادیه، تهران، مؤسسه البحوث و التحقیقات الثقافیه، ۱۴۰۷ق.
- مدنی شیرازی، سید علیخان، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۳۵ق.
- مغنیه، محمدجواد، فی ظلال الصحیفه السجادیه، قم، دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۲۸ق.
- ممدوحی کرمانشاهی، حسن، شهود و شناخت، ترجمه و شرح صحیفه سجادیه، مقدمه آیتالله جوادی آملی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۸ش.
پیوند به بیرون